تاریخ انتشار: سه شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۷
قلعه دختر میانه با افسانه ای عاشقانه
قلعه دختر که به زبان آذری قیز قالاسی گفته می شود، یکی از بی نظیرترین جاذبه های گردشگری میانه است. شاید بخشی از این آثار تاریخی باشکوه، مربوط به افسانه عاشقانه ای است که دهان به دهان در چند صد سال گذشته چرخیده و اکنون به گوش ما رسیده است.همراه سفرمی سامانه آنلاین خرید بلیط هواپیما چارتری و سیستمی و رزرو هتل باشید تا با قلعه دختر میانه آشنا شوید.
قلعه دختر کجاست؟
قلعه دختر در دو کیلومتری پل شکسته دختر در شهر میانه واقع شده است. برای رسیدن به قلعه دختر باید به رشته کوه قافلانکوه بروید و این بنای تاریخی را با چشم نظاره کنید.
قدمت قلعه دختر میانه
قدمت این قلعه بر اساس نظریه مورخین، به قرن هفتم هجری باز میگردد اما همچنان بسیاری از مورخان این اثر را به اردشیر درازدست، پسر خشایارشاه هخامنشی نسبت داده اند. هنوز هم بر سر قدمت این بنای تاریخی تفاهمی وجود ندارد اما از آن جایی که مصالح به کار برده شده مشابه مصالحی است که در اوایل دوره ساسانیان استفاده می شد، برخی نیز اعتقاد دارند که این اثر به دوره اول ساسانیان باز می گردد. در گذشته بر سر در ورودی قلعه، کتیبه ای وجود داشت که تاریخ دقیق آن را ذکر کرده بودند اما متاسفانه این کتیبه به سرقت رفته و تنها جای آن باقی مانده است و تاریخ دقیق آن مشخص نیست.
آشنایی با قلعه دختر میانه
ظاهر قلعه به گونه ای است که گمان می رود در گذشته سه طبقه داشته اما امروزه به دلیل ویرانی های به بار آمده، بخش های عظیمی از این طبقات از بین رفته اند و سقف های چوبی آن درون قلعه ریخته شده اند. نمای ساختمانی قلعه دختر، چند ضلعی نامنظم است از این رو انتظار تماشای یک قلعه منظم و طراحی شده را نداشته باشید. قلعه دختر ۲۴ برج دیده بانی دارد که در دیواره بیرونی قلعه قرار گرفته اند و ۸ برج آن بر رودخانه قزل اوزن مشرف اند. دو راه ورودی به این قلعه وجود دارد که به نظر می رسد یکی از راه ها برای خروج اضطراری در هنگام نفوذ دشمن تعبیه شده است.
دو منبع آب در میان قلعه دختر وجود دارد که حکم سد را برای ساکنان قلعه داشته است. این آبگیرها برای جمع آوری برف و باران مورد استفاده قرار می گرفتند و هر کدام ۱۰ متر عمق و عرض و ۱۵ متر طول دارند. از آن جایی که بر روی آبگیرها نور خورشید نمی تابید، بخش زیادی از آب های ذخیره شده، از تبخیر دور می ماند و آب های یک ساله ساکنین قلعه تامین می شد.
افسانه عاشقانه قلعه دختر میانه
در پس هر جاذبه تاریخی، داستانی نهفته است. داستانی که گاهی رنگ خون دارد و گاهی رنگ عشق. قلعه دختر میانه از آن جاذبه های تاریخی است که افسانه های گوناگونی را در بردارد. اگر از مردمان محلی میانه داستان قلعه دختر را بپرسید، احتمالا روایتی تلخ و عاشقانه را برای شما تعریف خواهند کرد. افسانه های قلعه دختر را بدانید.
” روزی روزگاری شاهزاده خانم زیبایی بود که بر علیه پدرش شورش کرد و پدرش وی را به دورترین نقطه تبعید کرد و برای حبس کردن او، قلعه ای ساخت. پدرش مسیر قلعه را خراب کرد تا کسی نتواند به آنجا برود. دختر به امید آزادی روزهایش را می گذراند. او که از انسان ها دوری می کرد و از بشریت متنفر شده بود، روزی با صدای فلوت چوپانی، دلباخت. از آن جایی که هیچ راهی به قلعه نبود، چوپان از آن طرف رود قزل اوزن هر شب به دیدار شاهزاده می رفت تا این که شاهزاده خانم برای وصال به چوپان پلی روی رودخانه ساخت تا چوپان بتواند به قلعه بیاید.”
برخی می گویند پدر شاهزاده خانم بعد از این که متوجه عشق میان چوپان و دخترش می شود، چوپان را به اجبار به مکانی دور تبعید می کند. شاهزاده خانوم هم هر روز بر روی پلی که ساخته است می نشیند تا شاید چوپان بازگردد اما او هیچ وقت باز نمی گردد.
روایت دیگری هم درباره این قلعه وجود دارد که می گوید:
“بازرگان بزرگی در شهر وجود داشت که برای محفوظ ماندن دخترش از گزند مغولان، دخترش را به این قلعه فرستاد. مدتی بعد بازرگان می میرد و دختر وی بعد از اتمام آشوب و جنگ، پلی می سازد که بازرگانان آذربایجان و دیگر کشورها بتوانند تجارت خود را توسعه ببخشند.”
چیزی که به واقعیت نزدیکتر است، این است که قلعه های زیادی همچون قلعه دختر توسط ایزد بانو ناهید (آناهیتا) ساخته شده که جنبه پرستشگاهی داشته و مکانی برای اهدای هدایای نفیس بوده است. حاکمان، بازرگانان، کشاورزان و مردمان محلی به این مکان می آمدند و هدایای خود را پیشکش می کردند تا ملکه ناهید فریادرس آن ها باشد و نعمت و فراوانی را به آن ها ببخشد.
